کاراکال
كاركال شكارچي ماهر و منحصر به*فردي است كه سرعت فوق *العاده، هوش و استعداد بالايش در شكار همواره مورد علاقه و تحسين شكارچيان است. در گذشته در كشورهايي از جمله ايران و هند، از كاركال براي شكار انواع حيوانات استفاده مي*شده*است.
كاركال در زبان فارسي "سياه*گوش" نام دارد اما نبايد اين گربه را با "لينكس" كه آن را به واسطه گوش*هاي سياهش سياهگوش مي*نامند اشتباه گرفت. وجه تسميه اين اسم به دليل وجود موهاي سياه و بلندي است كه در پشت و انتهاي گوش*هاي بزرگ اين گربه وجود دارد. كاركال خود از ريشه تركيQhara- qulaq بر آمده و مانند نام فارس اين حيوان به معني جانور با گوش*هاي سياه*است. گاهي در منابع و كتب جانورشناسي اين حيوان را با نامPersian Lynx و Desert Lynx ناميده*اند.
در زبان فارسي قديم به كاركال "پروانك" هم گفتند. اين كلمه به معني كسي است كه پيك يا قاصد را در طي طريق راهنمايي مي*كند. نام ديگر اين گربه (شاطر شير) ، به معني پيش دونده شير بوده است. يعني شاطر شير جلوه*تر از شير مي*دود و حيوانات ديگر از حضور شير آگاه مي*كند. البته در گذشته تعابير ديگري براي اين نام وجود داشته است. اعتقاد براين بود كه اين نام به حيواني اطلاق مي*شود كه از پس مانده غذاي شير استفاده مي*كند. حمدالله قزويني در اين باره مي*گويد:
"اين حيوان در كنار شير پرسه مي*زند اما از ترس جانش به آن نزديك نمي**شود و سپس در يك فرصت مناسب به پس*مانده غذاي شير نزديك شده و آن را مي*خورد."
كاراكال گربه بسيار باهوشي است و استعداد بسيار زيادي دراهلي شدن دارد. در گذشته براي آموزش فنون شكار، از كاراكال*هاي بسيار جوان استفاده مي*شده و گربه*هاي بزرگ را براي اين كار مناسب نمي*دانستند. درگذشته، ايرانيان اين حيوان را مانند يوزپلنگ براي انجام انواع شكارها تربيت مي*كردند و با آن به شكار حيوانات كوچكي از جمله پرندگان، خرگوش*هاي صحرايي و يا غزال*هاي جوان مي*رفتند.
از چگونگي شكار با كاراكال شواهدي زيادي دردست نيست. اما معدود رواياتي از شكارچيان انگليسي كه شاهد شكار با كاراكال در هند بوده*اند وجود دارد. دراين روايت چنين آمده است:
" شكارچي سوار بر اسب قوي هيكلي راهي شكار مي*شود.برپشت اسب سوار، و بر روي كپل اسب، جايي براي نشستن كاراكال بود دارد. چند ساعتي است كه صاحبش به او طعامي نداده و حيوان بيچاره در جستجوي غذايي، حاضر به، به خطر انداختن جان بي*رمقش است و حال اين شكارچي است كه شكار را انتخاب مي*كند. اين شكار مي*تواند خرگوش، طاووس، كبوتر، پليكان، اردك، غاز، قو و يا هر جنبنده ديگر باشد. در اين با پيدا شدن شكار، شكارچي كاركال را از جايش بيرون مي*آورد. او را به آرامي از روي اسب پايين مي*گذارد و ازاين به بعد شكار به عهده خود حيوان است. او ماموريتش را به خوبي مي*داند چرا كه قبلاً صاحبش او را با چند خرگوش آزموده است. كاراكال مي*دود و باسرعتي وصف*ناپذير تغيير مسير مي*دهد و شكارش را تعقيب مي*كند ووقت يبه نزديكي آن مي*رسد با يك حركت آن را اسير چنگال مرگ مي*سازد. او مي داند برا ي بردن دراين بازي پرهياهو صاحبش به او خوراك لذيذي مي*دهد. پس بي صبرانه در انتظار مي*نشيند. پس از صيد، شكارچي چشمان كاراكال را با چشم بندي از جرم ساخته شده مي*بندد تا بتواند شكار را از دهان او بگيرد. تكه*ا يگوشن نيز به عنوان پاداش به كاراكال داده مي*شود. شكار حيوانات كوچك چون پرندگان خيلي برايش دشوار نيست اما زماني كه به شكار حيواناتي با جثه بزرگ*تر از خودش بپردازد اندكي خسته خواهد شد."
در روايتي درباره شكار با كاراكال آمده است.
" زماني كه اسب سوار به قصد حيوان بزرگ*تري چون گوزن با كاراكال مي*رود, روش كار كمي متفاوت است. اوكاراكال را كه چشم بندي بر صورت دارد در جاي مخصوصش در پشت اسب نگه مي*دارد و سعي مي*كند كه هرچه بيشتر و به آرامي به شكارش نزديك شود تا فرصت كمتري *براي فرار به او بدهد .سپس در مسافتي نه چندان از گوزن، چشم*بندي برداشته مي*شود و كاراكال گرسنه را از روي اسب بر زمين مي*گذارد و بازي مرگ شروع مي*شود. اين گربه كوچك و چالاك روي پشت شكار مي*پرد و از پشت گردنش با پنجه*هاي تيزش چشمان حيوان را زخمي مي*كند و با اين روش شكارچي به راحتي جانور درگير را آشكار مي*كند".
تمامي افرادي كه شكار با كاراكال را ديده*اند از سرعت بالاي اين حيوان سخن گفته*اند و معتقدند كه ميان سرعت كاراكال در اين اباره آورده است: "سرعت كاراكال گاهي از سرعت دويدن يوزپلنگ هم بيشتر است. او قادر است تا 5 تا 6 فوت در هوا بپرد و كلاغ*هاي را كه از زمين فاصله گرفته*اند شكار كند".
در گذشته با حيوانات مختلف بازي*ها و مسابقات هيجان*انگيزي ترتيب مي*دادند. يكي از اين بازي*ها مسابقه كبوتري با كاراكال بوده است. در اين بازي دو كاراكال را در عده*اي از كبوترها كه در زمين قرار داشتند رها كرده و هركدام ازآنها كه كبوتران بيشتري را مي*كشت، برنده مسابقه بود. به طور متوسط در هر مسابقه هر كاراكال براي كسب امتياز برتر بايد بين 10 تا 12 كبوتر شكار مي*كرد.
كاراكال سياه گوش صحراها:
همان*طور كه گفته شد دربسيار ياز مانبع و كتب جانور شناسي، كاراكال را با نام "لينكس ايراني" يا "لينكس آفريقا" آورند.
وجود برخي شباهت*ها ميان كاراكال و لينكس مدت*ها اختلاف نظرهايي را ميان عده*اي از جانورشناسان به وجود آورده بود.گروهي براين عقيده بودند كه كاراكال، گونه صحرايي لينكس است اما عده ديگر نظري كاملاً متفاوت داشتند سرانجام آزمايشات ژنتيك و مطالعه بر روي DNA اين گربه*سانان وجود هر گونه شباهتي را ميان آنها رد كرد مطالعات ژنتيكي در اين باره، نتايج جالب ديگري را نيز در برداشت. اين مطالعات وجود شباهتهاي بسياري را ميان كاراكال و گربه*سان ديگري به نام سروال (Serval) براي جانورشناسان مشخص كرد.
نام علمي اين گربه Felis Caracal است. تا كنون 7 زير گونه آفريقايي و 2 زير گونه آسيايي براي كاراكال درنظر گرفته شده است:
مشخصات و خصوصيات ظاهري:
جثه اين گربه از گربه*هاي اهلي بزرگتر و دست و پاي آن نيز بلندتر است. طول بدن نرها بين 80تا 105 سانتي*متر، بلندي بدن در ناحيه شانه 40 تا 50 سانتي*متر و طول دم نيز بين 23 تا 31 سانتي*متر است. ماده*ها جثه*اي كوچكتر دارند. وزن نرها 13 تا 20 كيلوگرم و ماده*ها بين 11 تا 15 كيلو گرم هستند. رنگ بدن تا حدي متفاوت و از زرد متمايل به قهوه*اي تا *خاكستري ديده مي*شود. رنگ بدن كاراكال*هاي جوان، تيره*تر از كاراكال*هاي بالغ است و گاهي لكه*هاي قرمز رنگي بر روي آن ديده مي*شود. پوزه، گردن و قسمت*هاي زيرين بدن نيز سفيد است.
اطراف لب*هاي بالا، لكه* سياه بزرگي ديده مي*شود.نوار تيره رنگي نيز از گوشه داخلي هر چشم به بيني امتداد دارد.
پشت گوش و موهاي بلند نوك گوش*ها و حاشيه آنها از موهاي سفيد پوشيده شده است.
گوش*هاي و حاشيه آنها از موهاي سفيد پوشيده شده است.
گوش*هاي كاراكال بزرگ و ايستاده و از گوش تمامي گربه*سانان ديگر بزرگتر است. در انتهاي گوش*ها، دسته*اي از موهاي سياه به اندازه تقريبي 6 سانتي*متر وجود دارد و گوش*ها توسط 20 عضله مختلف كنترل مي*شوند. اين دستگاه حساس شنوايي امتياز بزرگي دريافتن شكار براي كاراكال محسوب مي*شود. كاراكال تا حدودي به لينكس شباهت دارد. اما بدن كاراكال ظريف*تر و باريك*تر و ساق*ها نازك*تر هستند.
پراكنگي و زيستگاه:
كاراكال قادر ايت در نواحي خشك، دشت*ها، بوته*زارها، تپه* ماهورهاي مناطق كويري و حتي مناطق كوهستاني زندگي كند.
در ايران اين گربه را مي*توان دراكثر مناطق بياباني و استپي مانند پارك ملي كوير، فارس، كرمان، يزد، سيستان و بلوچستان، خراسان، اراك و مناطق شمالي خوزستان يافت.
پراكنش جهاني اين حيوان نيز شامل؛ آفريقا و به خصوص مناطق جنوبي اين قاره،شبه جزيره عربستان، اسراييل، لبنان، سوريه،كويت, عراق، تركيه، تركمنستان، افغانستان و هند است.
عادات:"
كاركال حيواني منزوي، قلمرو طلب و تك*رو است. تنها در هنگام جفت*گيري است كه مي*توان آنها را در كنار يكديگر ديد. در شكاف صخره*ها، زير بوته*هاي بزرگ و حفره* حيوانات ديگر لانه مي*سازد. كاراكال، گربه*اي شبگرد است و مانند ساير گربه*سانان بزرگ در ساعات اوليه صبح و يا درنيمه شب شكار مي*كند. درمناطق سردسيرو زمستان*ها در طول روز ديده مي*شوند.گاهي كاراكال همچون پلنگ، شكارش را براي مصرف چند روز بر بالاي درخت برده و پنهان مي*كند.
كاراكال روش منحصر به فردي براي شكارش دارد. با وجود دست*ها و پاهاي بلند كه قابليت ارزشمندي در دويدن است اين گربه در شكار پرندگان بيشتر از تكنيك پرش*هاي بلند استفاده مي*كند. او قادر است در يك چشم به هم زدن با انجام يك پرش بلند، پرنده*اي را كه در حال اوج گرفتن است شكار كند. اما كاراكال در شكار حيوانات بزرگ روش متفاوتي دارد. او بعد از تعقيب و نزديك شدن به حيوان مورد نظرش با يك پرش خود را به پشتگردنش مي*رساند و گلوي شكارش را با دندان*هاي برند*ه*اش مي*درد. با اين روش اين گربه قادر به شكار حيواناتي است كه جسه بزرگ*تر از او دارند.
گفته مي*شود اين گربه در برخورد با انسان و وسايل نقليه بسيار ترسيده و هيچ حركتي از خود نشان نمي*دهد، به طور كه مي*توان آن را با دست گرفت. البته در شرايطي كه محاصره شود و يا همراه خود توله داشته باشد به حيوان خطرناكي تبديل شده و با حملات و پرش*هاي ناگهاني به نواحي سر و گردن انسان حمله مي*كند.
كاراكال علاوه بر خوي پرخاشگرش، استعدا بالايي براي دست آموز شدن نيز دراد و گاهي آن را به عنوان حيواني خانگي به ويژه درايالات متحد آمريكا نگهداري مي*كنند.
رژيم غذايي:
رژيم غذايي اين گربه*سان شامل پرندگان، جوندگان، كوچك، خرگوش، سنجاب زميني، مار و در برخي از موارد حشرات و گياهان است. كاراكال به سم*دارني از جمله* آهو، جبير و گوزن كه جثه*اي بزرگتر از او دارند نيز حمله كرده و آنها را شكار مي*كند.
كاراكال نيز مانند تمامي گربه*سانان قادر است براي مدتي طولاني درمناطق گرم و خشك زندگي كند. در صورت وجود طعمه، كاراكال نيازي به استفاده مستقيم از آب ندارد و مي*تواند آب بدن خود را تا حد زيادي از بدن شكارش تامين كند.
در هنگام شكار پستانداري بزرگ، كاراكال به خوردن امعا و احشاي داخلي بدن شكارش اكتفا مي*كند اما در مورد شكارهاي كوچك يا پرندگان، پوست و حتي پرهاي آنها نيز خورده مي*شود.
توليد مثل:
جفت*گيري كاراكال در ابتداي زمستان انجام مي*گيرد. اين حيوان به محض رسيدن به سن بلوغ قادر به جفت*گيري بوده و معمولاً هر كاراكال قادر به جفت*گيري با سه نر است. پس از گذشت حدود 78 الي 81 روز كاراكال ماده ازيك تا 4 توله به دنيا مي*آورد.
البته در بيشتر زايمان*ها 2 توله به دنيا مي*آيد. توله در اولين روز از تولد چشمانشان را كمي ابز مي*كنند و حدود 6 تا 10 روز طول مي*كشد تا چشمانشان آنها كاملاً باز شود. آنها به سرعت رشد كرده و روز 21 گرم به وزنشان اضافه مي*شود. اگرچه توله*ها تا يك سالگي در كنار مادر زندگي* مي*كنند اما در حدود ده هفته بعد از تولد از شيرگرفته مي*شوند.توله*ها 12 تا 20 ماه بعد از تولد به بلوغ مي*رسند و قادر به جفت*گيري خواهند بود. طول عمر كاراكال در طبيعت حدود 12 سال و در اسارت 19 سال است.
وضعيت فعلي:
كاراكال دشمن طبيعي ندارد و به محض احساس خطربه سرعت از درختان بالا رفته و خود را پنهان مي*كند. در آفريقاي مركزي و غربي كاراكال با استفاده از پوستش شكار مي*كنند. تعدادي از آنها نيز در خارج از مناطق حفاظت شده توسط كشاورزان كشته مي*شوند. زيرا كشاورزان آنها را دشمن مرغ و خروس*ها و حيوانات خانگي* خود مي*دانند.
در كشورهاي آسيايي از جمله ايران وضعيت اين گربه*سان به دليل كمبود طعمه و همچنين شكار رو به كاهش است. از جمعيت فعلي آنها در ايران آمار و اطاعات دقيقي در دست نيست. اخيراً مواردي از مشاهده آنها در اطراف كرمان و باغ*هاي مركبات جيرفت گزارش شده است.
منبع:irandesets.ir