زندگی در کنار دایناسورها


۲۳0 تا ۶۵ میلیون سال پیش دایناسورها فرمانروایان مطلق زمین بودند. آنها برخلاف دیگر خزندگان مثل مارمولک ها، پاهای بلند و کشیده ای داشتند. همین ویژگی باعث می شد تا بتوانند بدنشان را از سطح زمین بالا نگه دارند. آنها بسهولت روی زمین حرکت می کردند و برخی نیز بخوبی می دویدند.

دایناسورها گونه های متنوعی از قبیل گیاهخواران غول پیکر به طول ۲۷ متر و گوشتخواران سریع السیر را که موجوداتی کوتاه تر از ۵ / ۱ متر بودند، شامل می شدند. اما همزمان با دایناسورها خزنده های دیگری هم می زیستند که اغلب در فیلم ها و داستان ها به عنوان نوعی دایناسور معرفی شده اند، در حالی که از لحاظ علمی چنین نیست. بزرگ ترین جانوران پرنده دنیا که در زمان دایناسور ها در آسمان پرواز می کردند، خزندگان پرنده ای به نام پتروسارهای سبک وزن بودند که با دایناسور ها خویشاوند بودند. کوچک ترین آنها اندازه یک پرستو و بزرگ ترین آنها به اندازه یک هواپیمای کوچک بوده است. آنها منقارهای دندان دار و استخوان هایی تو خالی شبیه پرندگان داشتند. بال هایشان هم مثل بال خفاش، پرده ای از پوست انعطاف پذیر داشت؛ اما برخلاف خفاش هر یک از بال ها با انگشت چهارم درازشان احاطه شده و از صد ها فیبر ضخیم استحکام بخش برخوردار بود.
خزندگان دریایی دوران مزوزوئیک از خویشاوندان دیگر دوران دایناسور ها محسوب می شوند. بسیاری از این جانوران غول پیکر با آرواره های قوی همچون وال ها و دلفین ها امروزی خود را به طور کامل با زندگی در آب تطبیق داده بودند.


اما به هر حال و با وجود همزمانی این دو گونه با فرمانروایان زمین، دایناسورها مشهورترین گروه فسیلی روزگاران دور بودند که جذابیت ها و ویژگی های خاص آنها همراه معمای انقراض شان باعث شده خواندن و شنیدن درباره این موجودات همیشه برای ما جذاب باشد. البته بیشتر ما آنچه درباره دایناسورها می دانیم را در دوره کودکی و به کمک کتاب های مصور و فیلم ها و اسباب بازی های جذاب آن دوره کسب کرده ایم و به نوعی دایناسورها با هیکل های بزرگ، نگاه های خشمگین و دندان های تیز و برنده شان به نوستالژی دوران کودکی ما تبدیل شده اند. شاید این گفته دکتر حبیب نورمحمدیان، کارشناس سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور درباره کمرنگ شدن علایق ما در دوران بزرگسالی نسبت به موضوعاتی که زمانی برایمان جذاب بود، درست است که وقتی بزرگ تر می شویم اولویت ها و آنچه برایمان زمانی مهم بود براساس نیازها و نگرش جامعه عوض می شود. اما نکته ای که شاید کمتر درباره آن بدانیم این است که شناخت دایناسورها که زمانی در همه جای دنیا پراکنده بودند و گونه های مختلف آنها حتی در قطب ها هم زندگی می کردند و به طور کلی علم دیرینه شناسی، فقط جنبه سرگرمی و کنجکاوی ندارد.
جعفر صبوری، یکی دیگر از کارشناسان سازمان زمین شناسی معتقد است علم دیرینه شناسی نقش مهمی در شناخت بهتر و بیشتر زمین و شرایط زندگی روی این کره خاکی در اختیار ما قرار می دهد. صبوری یکی از مزایای این علم را اطمینان از افتراق قاره ها می داند. چنانچه براساس یک مطالعه جدید، کشف یک استخوان دایناسور در استرالیا فرضیه متداول در این مورد را که چگونه قاره ها میلیون ها سال پیش از یک ابر قاره جدا شده اند، نقض می کند.
این استخوان ۱۹ سانتی متری در جنوب استرالیا کشف شده است، اما از خانواده ای بسیار نزدیک به یک هیولای گوشتخوار است که حدود ۹۰ میلیون سال پیش در بخش هایی از آمریکای جنوبی فرمانروایی می کرده است. شباهت زیاد میان این دو گوشتخوار غول پیکر بر دیدگاهی مخالف درباره تجزیه یک ابر قاره معروف به گوندوانا که قاره های نیمکره جنوبی زمین را تشکیل داده است، تاکید می کند. البته به گفته صبوری این موضوع تنها مزیت این علم به حساب نمی آید، چراکه هر چه بیشتر تاریخ تکامل مهره داران و به طور کلی موجودات زنده مشخص شود عوامل موثر در بقای بهتر انسان روی زمین و آنچه می تواند باعث انقراض نسل ها شود، مشخص می شود. در ضمن با پیدا کردن بقایای مشترک دایناسورها در بخش های مختلف زمین می توان در ادامه به پیدا کردن منابع و معادن ارزشمند مشترک هم امیدوار بود. اما یکی از مهم ترین مزیت های پیدا کردن آثار دایناسورها، جذب گردشگر و ایجاد اشتغال است. چنان که اسکلت دایناسورها و بقایای دیگری از آنها در حال حاضر بازدیدکنندگان زیادی را به سمت موزه ها و مراکز نگهداریشان جذب می کند.
نکته جالب دیگری که دکتر نورمحمدیان به آن اشاره می کند، امکانپذیر بودن بازگشت دایناسورها یا به عبارتی پارک ژوراسیک است. نورمحمدیان می افزاید: ایجاد پارک ژوراسیک از لحاظ تئوری کاملا امکانپذیر است و با فناوری هایی که در حال حاضر درباره انتقال ژن ها فراهم شده این موضوع دست نیافتنی نیست.
برخلاف ماموت ها که به دلیل مدفون شدن در یخ های سیبری تقریبا دست نخورده باقی مانده اند و امکان استحصال دی ان ای آنها فراهم شده است، دایناسورها به روشی متفاوت و با استحصال ژن از حشرات همدوره​شان امکان بازیابی دارند. به گفته نورمحمدیان حشراتی که داخل کهربا فسیل شده اند احتمال دارد دایناسورها را نیش زده و خونشان را مکیده باشند. پشه به دلیل این که تنها گزنده ای محسوب می شود که خون مکیده شده را در کیسه مخصوصی نگه می دارد گزینه خوبی برای استحصال ژن دایناسورهایی است که احتمالا آنها را نیش زده است. دانشمندان از لحاظ تئوریک می توانند خون یک حشره را برداشت کنند. در واقع علم این کار موجود است، هرچند در حال حاضر تکنولوژی لازم آن را نداریم، اما پیش بینی می شود اگر خون را استخراج و کروموزم های موجود در آن را به تخمک خزنده بدون هسته ـ یعنی همان کاری که در شبیه سازی می کنیم ـ وارد کنیم می توانیم دایناسورها را بازگردانیم.علم این روزها آنقدر پیشرفت کرده که چنین موضوعی که زمانی در حد داستان و تخیل بود خیلی به واقعیت نزدیک شده است. به این ترتیب شناخت دایناسورها و توجه بیشتر به علم دیرینه شناسی را نباید دست کم بگیریم. شاید به همین زودی ها در کنار فرمانروایان دوره ژوراسیک زندگی کنیم و آنچه را که زمانی تنها در کتاب ها درباره اش می خواندیم از نزدیک ببینیم.
بهاره صفوی
منبع:aftabir.com